اولین مهمونهای امید کوچولو
برای دیدن شما مامان مامانی و خاله زهرا و عمو احسان و البته امیرعلی خان اومده بودن تا هم شما رو ببینن و اینکه من دست تنها بودم و تو زمستون نمیتونستم برم پیششون که با اومدنشون حال و هوای خونه ما هم عوض شد و شرایط کم کم رو غلطک افتاد تو اون چند روز ختنه هم شدی عزیز دلم که چند تا عکس از اون روزها رو میزارم اینم امیر علی که فوق العاده شیطون بود اینم عمو احسان و بابایی و امیرعلی که بغل باباییه اینجا هم تو مطب دکتره که واسه ختنه رفتیم الهی بگردم من و خاله زهرا هم پشت در گوش وایستاده بودیم که شما گریه میکنی یا نه که خدا رو شکر اونجا گریه نمیکردی ولی اومدیم خونه تلافی هر چی گریه بود در آوردی الهی فدات بشم من دیوونه ...
نویسنده :
مامان و بابا
18:15